زرگر که بسازد بنظر سیم و زرّی چون روی تو بیند همه داند تو سری
در خانه “وزیری” و همی مادر سام همواره “ثنائی” و رواق بصری
در پیش تو خورشید یکی شعلۀ شمع در ظلمتِ ما نور و هوای سحری
خندان تو لبت شاد در این راه دراز رقصان تو بگو از چه تو داری خبری
باران طلائی و طلا نام تو باد منتظر ما که بیائی بگشائی تو دری
هالو که بداند هنر زرگر و سیم چون روی تو بیند همه داند تو زرّی
تقدیم به خانم زرّی وزیری “ثنائی”
مارچ دو هزار و هشت
اوّل فروردین هزار و سیصد و هشتاد و هفت