Pashang's Work "Haloo"

A collection of Pashang Salehi's art, poetry, etc.

از فراز ِ دشت و صحرا آمدم در کوی دوست ۲۹

Posted by:

|

On:

|

,

تا زنم یک بوسه بر رخسار ِ نیکو روی دوست

مشکل ِ جانرا که بردم بر طبیبان بیش و کمک 

چاره آمد عاقبت بر لعل شیرین گوی دوست

بی ریائی را نجستم ، خسته از پویا گر ی 

مژده آمد از سروشی ، یابی  اندر خوی دوست

تا نوای همصدائی آمد از محراب ِ دوست 

طاق ِ کیهان را فکندم در خم ِ ابروی دوست

شاهکار ِ آفرینش شد اگر دریای عشق 

زورق ِ این رهگذر شد ، ارمغان از سوی دوست

خیمه ی پندار ، هالو ، بر منیّیت ابلهیست 

کن شوکفا خویشتن در جلوه ی نیکوی دوست

غایت ِ افسردگی پیچد به جان آدمی 

گر نپیچد تا ر ِ دل ، در جعد ِ مشکین موی دوست