نور است که روشن بکند محفل ِما را گرمی بدهد در سفر این مَحمل ِ ما را
ما گمشده در این سفر ِ تیره و تاریک این نیرّه تابنده کند منزل ِ ما را
در بحر جهالت که همه بردۀ تزویر هموار کند راهِ دل و ساحل ِ ما را
نیّر که بتابد همه جا چون مَه و خورشید هر لحظه زند آتش و سوزد دل ِ ما را
در باغ ِ دلم پُر ثمر آن میوۀ امیّد تا نور دو چشمش بدهد حاصل ِ ما را
این درد ِتو هالو همه از ظلمت و سردیست آن گرمی او حل کند این مشکل ِ ما را
تقدیم به نیّره عزیزم
اکتبر دو هزار وچهار