گفتی که مو سپیدی ست ، گفتم که درد ِ پیری ست
گفتی که پای در بند ، گفتم همه اسیریست
گفتی شکن تو زنجیر ، گفتم که دست من گیر
گفتی که مرهمت چیست ، گفتم دوای شمشیر
گفتی سرت سلامت ، گفتم مکن ملامت
گفتی که چیست غایت ، گفتم لبت حلاوت
گفتی نماد مستی ، گفتم که می پرستی
گفتی که ساغرت کو ، گفتم توئی تو هستی
گفتی که من بیابان ، گفتم تو ماه تابان
گفتی که راه دشوار ، گفتم به من نمایان
گفتی چه گفته داور ، گفتم ترا چه باور
گفتی گناهکاری ، گفتم بشو تو یاور
گفتی نماز من کو ، گفتم توئی سیه مو
گفتی که قبله اینجاست؟ گفتم نگه بهر سو
گفتی که شب سیاهیست ، گفتم ببین چه ماهیست
گفتی که ماه من کو ، گفتم ز تو نگاهیست
گفتی تو برگ ریزان ، گفتم به تو چه ارزان
گفتی که باد و طوفان ، گفتم دلم ملرزان
گفتی دوای هالو ، گفتم تو نوش دارو
گفتی اگر نیاید ، گفتم که مرگ ِ هالو
٨,۹,۲۰۱۲