گلبن خوش خط وخال ِ دل من نسرین است در همه تیره گی و ظلمتِ من رنگین است
تا رَوَم بر آشیان و آن سرای ِ ملکوت بر تن خستۀ من چون مَرهَم و بالین است
من که چون جوجه و عاجز زپریدن به کمال در افق در آسمان بر سرِ من شاهین است
روزگارم چو شرنگ و شور و احوالم عبوس مزۀ آن بوسه اش چون شهد گل شیرین است
صورتش نرم و تنش نرم تر از نرمی ِ آب رنگِ چشمان ِ قشنگش چو شبق مشکین است
نازنینم همه عمرم به تماشایت گذشت هرچه دیدم همه خوش بود و پُرازتحسین است
این غزل تحفۀ ناچیز سزاوار تو نیست عَجبا این قلم از شوکتِ دل مسکین است
در هوای ِ کوی ِ هالو پَر زنَد پروانه ها چونکه بینند از کران تا بی کران نسرین است
تقدیم به نسرین ِ عزیزم دسامبر دو هزار و یک