ما که تا عاقبت جان به عذابیم همه
همچنان باد رحیل محو سرابیم همه
گه به رقصیم و بخنده گه همه بیدار ِ خواب
در پس پرده ی اسرار ، بخوابیم همه
همچنان لعبتگان ، کور، دراین خانه ی نور
در کنار همدگر ، بیمار ِ خوابیم همه
عاقبت این قفس تن شکند بهر ِ زمان
کو کجا رفت آن بدن ، گنده ترابیم همه
مرکز ما تو نپندار که آمد زبرین
ما ندانیم ولی ، فکر جوابیم همه
سایه ی ما خود گریزان زان همه الوان نور
بلبلان دانند که ما خانه خرابیم همه
ما همه در قید شب ، بسته به زنجیر، بخواب
روز بعد بهر وصال فکر شرابیم همه
تو بگو راه کجاست عاقبت جان به کراست
هر چه میبینم غبار ، پشتِ سحابیم همه
تا که هست نامی زهالو یاد او کن با شراب
ما که پیر اززندگی ، فکر شبابیم همه
هالو
۲۰۲۳/۳۱/۸